پنجاه و یکیمین پست
سر میز شام، یادت که میفتم بغض میکنم
اشک تو چشمام حلقه میزنه و همه با تعجب نگاهم میکنند...
لبخندی میزنم و میگویم: چقدر داغ بود!
دیشب همین اتفاق برام افتاد...خونتون شام دعوت بدیم.....

نظرات شما عزیزان:
آخرخط دنیایی که دارم...خدایا چرا نگه نمیداری؟؟؟من خسته شدم...میخام پیاده شوم....